ورود به انجمن
نام کاربري : پسورد : يا عضويت | رمز عبور را فراموش کردم
اطلاعات اضاقي پست ها
پيام ما: اولين نيستيم ولي بهترين خواهيم بود.
تعداد بازديد 209
نويسنده پيام
admin1 آفلاين
عضويت: 10 /10 /-622

من از امروز صبح كه مي خواستم درباره ي موضوع انشا امروز چيزهاي خوب و قشنگ قشنگ بنويسم فقط به اين فكر كردم كه چرا خانم انشا هم تازگي ها دروغ ميگويد مگر اين همان خانم خوب و مهرباني نيست كه هميشه به ما ياد ميداد دروغ كار زشت و بدي است و ادم هاي ضعيف دروغ مي گويند و هيزم شكن جهنم مي شود پس چرا خودشان دروغ مي گويند و اين حرفهاي دروغ گويي را در غالب انشا مي اموزند؟ما كه روزي يك وعده غذا ان هم ظهر ها بيشتر غذا نمي خوريم پس ان دو وعده ي ديگر را كي و كجا مي خوريم كه خودمان نمي دانيم؟ شايد خانم انشا خواسته اند دروغ گو هاي كلاس را بشناسند من در رابطه با موضوع انشا امروز حقيقتا نمي دانم كه بايد يك وعده غذا بخوريم يا سه وعده زيرا ما در مورد همان يك وعده ي هميشگي هم شك داريم و همان يك وعده هم در روزهاي جمعه به خاطر تعطيلي تعطيل ميشود و ما بايد 24 ساعت را سماغ انتظار بمكيم و به اميد روز شنبه دل خوش باشيم و اين جا من شكر خدا را ميكنم كه روز هاي ديگر سال مثل روز درختكاري روز كارمند روز برق روز پست و تلگراف تعطيل نيست و الا ما هروز بايد گرسنه مي مانديم و ارزو مي كرديم كه اي كاش همان يك وعده را مي خورديم در ضمن من در اين رابطه يعني سه وعده غذا و يك وعده را مي خورديم.

در ضمن من در اين را بطه يعني سه وعده غذا و يك وعده ديروز با ننه ام يك ساعت بحث كردم كه در پايان بي نتيجه ماند و ننه ام با فرياد و عصبانيت گفت: تو ميتواني بعد از اين از كوپن و سهميه ات به تنهايي استفاده كني! و من چقدرخوشحال شدم كه ننه ام كوپن ها را به من مي دهد و من هم بعد از اين بجاي درس خواندن براي خودم كاسب مي شوم و خيلي زود مي توانم يك موبايل بخرم و جلوي جواد وآقاي ناظم پز بدهم! اما ننه ام با يك پس گردني مرا از روياي شيرين اقتصادي . دلاري . كوپني بيرون آورد و دوباره با فرياد وعصبانيت بيشتري گفت: آخه تو كي مي خواي آدم بشي؟! مگه سهم تو از يك كوپن 7 نفره آن هم بعد از چند ماه انتظار از 3 كيلو برنج بيشتر است؟ تازه بعد از اين سهم تو همان يك وعده هم در روز نمي شود و بعد درحالي كه گوشم را گرفته بود گفت: ديگه از اين حرف هاي گنده گنده نزن. لابد خانم انشا شما 300-200 هزار تومان حقوق مي گيرد والا از اين انشا هاي بخور بخور به شما نمي گفت! خلاصه اين كه ننه مهربان و خوب من ديروز نامهربان شده بود وگوشم را حسابي كشيد و چند بار با گوشت كوب زد تو ملاجم كه كلي خون از دماغم آمد. شايد هم در اين مورد حق با خانم انشا است. زيرا من بارها از جواد شنيده ام كه آنها روزي سه وعده غذا مي خورند آن هم چه چيزهاي خوشمزه خوشمزه اي كه دهن آدم آب مي افتد!

پس اين هفته من با اجازه خانم انشايم را زودتر تمام مي كنم تا قبل از زنگ نوبت به جواد برسد تا بلكه ما هم در مورد سه وعده غذا خوردن چيزهايي ياد بگيريم .

پس به افتخار آقاي جواد دست بزنيد...!


چهارشنبه 29 خرداد 1392 - 17:19
نقل قول اين ارسال در پاسخ گزارش اين ارسال به يک مدير
تشکر شده از این مطلب : 1 کاربر از admin1 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: modir /
ارسال پاسخ
براي نمايش پاسخ جديد نيازي به رفرش صفحه نيست روي تازه سازي پاسخ ها کليک کنيد !
پرش به انجمن :